مناجات و پندیات
شمیـم اهل نـظـر را به هر کسی ندهند صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند کجـاست دیــدۀ روشنــدلان بـاطـن بین نگــاه نیک نظــر را به هر کسی ندهند تو بی هنر! که به فکر و خیال؛ دل بستی معطـلی، که هنـر را به هر کسی ندهند ادب، نیــاز اسـاسـی سالکــان ره است رمـوز طی سفــر را به هر کسی ندهند چه داغهــا، چه بـلاها، چه رنجها باید یقین که سوز جگر را به هر کسی ندهند شنـیــده ام ز بــزرگـان معـرفت یاران خلوص و دیدۀ تر را به هر کسی ندهند کسی که اهـل شهادت نبود نا اهل است بدان که میل خطر را به هر کسی ندهند قسم به راهب نصرانی و سه سالۀ شام طواف کـعـبۀ سر را به هر کسی ندهند سوی حسین به فردای محشر ای یاران جـواز و اذن گذر را به هر کسی ندهند دعای عهد بخوان رجعـتی اگر خواهی که درک صبح ظفر را به هر کسی ندهند |